بنام خداوند لوح و قلم

قسمتی از کتاب خاطرات سفیر
نوشته نیلوفر شادمهری

و من شدم "ایران"!
من باید پاسخگوی همه نقاط قوت و ضعف ایران می بودم.
انگار من مسئول همه شرایط و وقایع بودم.
چاره ای نبود و البته ناراضی هم نبودم. من ناخواسته واسطه انتقال بخشی از اطلاعات شده بودم و این فرصتی بود تا آن طور که باید و شاید وظیفه ام را انجام دهم.تصمیم گرفته شده بود!
من سفیر ایران بودم و حافظ منافع کشورم و مردمش.
کتاب خاطرات سفیر ، بخشی از خاطرات جذاب و شیرین دختری دانشجو (مثل من و تو) می باشد که توسط نیلوفر شادمهری به نگارش درآمده.نویسنده در این اثر ، قسمتی از خاطرات خود در زمان تحصیل در فرانسه را با قلمی روان و شیوا پیش روی ما قرار داده. چاشنی به اندازه طنز ، اثر را بسیار ملیح و دلنشین کرده.پرداختن به جزئیات اتفاقات و انتخاب اول شخص برای بیان وقایع،ما را با نویسنده داستان همراه می کند به شکلی که تصور میکنی خودت در خوابگاه دانشگاه با سایر دانشجویان فرانسوی و الجزایری و فلسطینی و ... زندگی کردی و در حیاط دانشگاه قدم زدی.
و دلیرانه و با احساسات یک دختر تنها ولی جسور از کشور و مذهب و آزادیت دفاع کردی.
این کتاب ارزش چندین بار خواندن را دارد😊🌹


چهارشنبه ۱۶اسفند ۹۶ با ما همراه باشید

کانون کتاب علم و فرهنگ

@ketab_Usc



جهت ثبت نام در مسابقه کتابخوانی با آی دی زیر ارتباط برقرار کنید

@Hamandishi_Usc